هم سلولی...
مترسک سکوت می کند کلاغ ها فریاد می زنند قاصدک خیس و بارانیست جاده بی انتهاست....پر از سراب در باز .و بسته می شود در هم وابسته می شود کفتار ها به سبب خوی وحشیشان می درند می دانی رفیق رک بگویم قیل و قال ادم ها دیگر گوش کر میکند انگار همه گونه ای از رنگ به صورت می کشند تا شنود نشوند این لایه های مشکوک ذهنشان پیچیدگی ها کلاف بی سریست منتها نداریم...برای هم کم نمی گذاریم/
نظرات شما عزیزان:
❥.FAR.❤.HAN.❥ + سه شنبه 3 ارديبهشت 1394
/ 1:20 /